اینکه اینجا نمینویسم یعنی حسابی نزدیکی تا یواشکی هایم را زمزمه کنم داخل گوشت مشرک نشوم کاش......
برچسب : نویسنده : 4ever4eachother بازدید : 113
برچسب : نویسنده : 4ever4eachother بازدید : 114
تمام خانواده ام موافقت خود را با ازدواج من اعلام کردند.
مادرم با مادرش صحبت کرد. قرار است برویم خواستگاری.
با مادرش صحبت کرده؛ موافق است.
مشرک نشوم کاش......
برچسب : نویسنده : 4ever4eachother بازدید : 113
به اتفاق مامان و خواهر و خواهرزاده یه ساله رفتیم خواستگاری. اونا هم خاله بود و مامان و داداش خود فائزه جان. فضا خیلی عالی بود. همه چی عالی بود... عالی.
مشرک نشوم کاش......برچسب : نویسنده : 4ever4eachother بازدید : 120
عقدمان شد. با اندکی کش و قوس. به همین شیرینی :) 13 شهریور 98.
بعداً مفصل مینویسم
مشرک نشوم کاش......برچسب : نویسنده : 4ever4eachother بازدید : 112
برچسب : نویسنده : 4ever4eachother بازدید : 118
برچسب : نویسنده : 4ever4eachother بازدید : 105
برچسب : نویسنده : 4ever4eachother بازدید : 116
اما حیف که قول داده ایم به هم.
برای رسیدن به او لحظه شماری میکنم. ای کاش لایقش باشم.
مشرک نشوم کاش......برچسب : نویسنده : 4ever4eachother بازدید : 124
باید زجر بکشی
مشرک نشوم کاش......برچسب : نویسنده : 4ever4eachother بازدید : 111